به شهادت یک هرزه
€23.99گذشته ما را رها نخواهد کرد. جنایتهایی که بر ما گذشته است و خونهایی که بر خاک سرزمینمان ریخته است، بر جریده عالم ثبت خواهند شد. ما داغهای یک ملت را همراه خود به تمامی جهان میبریم. در دوردستترین سرزمینها، فریاد آزادیخواهان و غریو دادخواهان همچنان در گوش ما طنیناندازند و همچنان دلهای ما را میخراشند. داستان «به شهادت یک هرزه» کاملترین اثر امین انصاری تا به امروز است. او با تسلطی مثالزدنی از فرم و زبان برای روایت این داستان سخت استفاده کرده است. داستانی که خود روایت هزار داستان دیگر است. داستانهای گذشته که هنوز زندهاند و داستانهای امروز که گویی هرلحظه ما را میمیرانند. نبردی شخصی و درونی که به اندازه یک تاریخ داغ و حسرت دارد. اینکه چطور واژهها رامِ «حسام» شدهاند تا در این فرم منحصربفرد، گریز از صداها و سایهها را متوقف کند و آنها را در آغوش بکشد، تحسین برانگیز است.
شاهرخ تندروصالح –
نوشتن در سرزمین حافظ و سعدی و مولانا و عطار و حضرت خیام و فرزانگانی که به هیچ قیمتی ، دُر ِ دری را بر پای خوکان نریخته اند کار حیرت انگیز و جانکاهی است .پهلوان پوست کلفت می خواهد که در لُجۀ ظلم و سرگردانی ، جان به نان نفروشد و قلم در کار ِ بندبازان سیاست نرقصاند .در ایران امروز طیف های متعددی موجودند که دخیل خود را بر نوشتن بسته اند اما با کمال تاسف چیزی از این قافله بیرون نمی آید . هم اینانند که ذائقه ادبیات را به سمت خاطره نگاری هُل داده اند و اقلیم جادویی و آسمانی شعر را ، تا حدود خیابان های بی درخت و بی پرنده و بی عاشق تنزل بخشیده اند . بسیاری از این خیل توسط رسانه ها بارها و بارها و بارها معرفی شده اند ؛ با ژست های متنوع و متعدد ، اما نویسنده واقعی و حرفه ای ، از معدود انسان هایی است که به ضرب و زور ژست نمی توان او را به ادبیات و خواننده شریف و حرفه ای ادبیات قالب کرد . هر چند تمام رسانه های در اختیار یک جهان هم ، یکصدا و یک تصویر ، او را نشان دهند و صدر نشین بخواهند . خوشبختانه این موضوع را ما تجربه کرده ایم . اکنون صدها آلبوم از این تصاویر رنگ باخته به نام نویسنده را می توان ورق زد ؛ انشا نویسانی که جهان ، حوصله مرور نیم سطر انشاهای آنان را ندارد .
حالا این جا به امیر رضابیگدلی ، رفیق نازنینم تبریک می گویم که این مجموعه داستان خوب و خواندنی را روی پیشخوان گذاشت .
برای خواندن داستان های بیگدلی نیاز نیست که پرده ها و نیم پرده های سانسور را کنار زد و نشانه خوانی کرد . رضا بی دروغ می نویسد و جذاب می نویسد . درو نمایه های داستان هایش ، پیرامون زندگی جاری مان در حرکت است . قصه بافی نمی کند و خیال خوش نمی تراشد . داستان های او ، نبض انتقاد را می جنباند چرا که در طول نیم قرن گذشته ، ادبیات داستانی ایران ، ادبیات بی دروغ و بی نقاب ، رسانه انتقادی است .در خلال داستان ها می توان به قدرت رسانه ای انتقاد در این داستان ها توجه داشت و بر این نکته تامل نمود که برای انتقاد کردن و منتقد بودن و تاثیر گذاشتن بر زندگی و بر انگیختن حس شریف حیات در مخاطبان خود ، نیاز نیست که اسامی نفس گیر و طولانی را از فرهنگنامه ها بیرون کشید و در متن تپاند تا آن متن را به عنوان متن انتقادی پذیرفت ؛نه ! انتقاد پیش از هر چیز جان سالم و نگاه بی دروغ می خواهد . این را می توان از تجربه های رضا بیگدلی نیز دریافت .
بسیار خوشحالم که یک مجموعه داستان خوب دیگر به جهان داستان ایرانی افزوده شده است .